چنانچه بروشهاى جوامع مترقى جهان با دقت نظر كنيم بخوبى متوجه مىشويم كه پيشرفت علمى و صنعتى اين جوامع اگرچه چشم خرد را خيره ساخته و قدرت و نيروى آنها به ماه و مريخ دست انداخته و تشكيلات كشورى آنها انسانرا غرق حيرت نموده است؛ ولى همين روشهاى مترقى با پيشرفت قابل ستايش خود درهاى تيرهبختى را بروى جهان بشريت گشوده و در مدتى كمتر از ربع قرن دو بار جهان را به خاك و خون كشانيده و ميليونها بيگناه را بباد فنا داده است؛ و اكنون نيز با جنگ جهانى سوم كه فرمان نابودى بشر را بدست دارد جهانيان را تهديد مىكند.
همين روشها است كه از نخستين روز پيدايش خود بنام بشر دوستى و آزادى بخشى، نشان بردكى بر پيشانى بقيه ملل جهان زده و چهار قاره بزرگ دنيا را بزنجير استعمار بسته تسليم بى قيد و شرط قاره اروپا نموده و يك گروه ناچيز را بر مال و جان و عرض صدها ميليون بيگناه حكومت مطلقه داده است.
البته قابل انكار نيست كه ملتهاى مترقى در محيط خود از نعمتها و لذائذ مادى برخوردارند و به بسيارى از آرزوهاى انسانى چون عدالت اجتماعى و پيشرفتهاى فرهنگى و صنعتى و غيره رسيدهاند؛ اما بدبختيها و تيرهروزىهاى بيشمار دامنگيرشان شده كه مهمترين آنها عبارت است از كشمكشهاى بينالمللى و خونريزىهاى همگانى و هر لحظه هم آينده جهان را در معرض حوادثى شومتر و تلختر از گذشته قرار مىدهند.
بديهى است كه اينهمه ميوههاى تلخ و شيرين محصول درخت مدنيت و نتيجه مستقيم روش زندگى اين ملتهاو جامعهها است كه بظاهر راه ترقى مىپيمايند.
لكن بايد دانست كه ميوههاى شيرين آن كه بشر از آن بهرهمند شده و جامعه را سعادتمند ساخته است از يك رشته اخلاق پسنديده مانند راستگوئى و درستكارى و وظيفهشناسى و خيرخواهى و فداكارى اين ملتها سرچشمه گرفته است نه تنها از قانون، زيرا همان قوانين ميان ملتهاى عقب افتاده آسيا و آفريقا نيز وجود دارد در حاليكه روزبروز بر پستى و بدبختى آنها افزوده مىشود.
و اما ميوههاى تلخ اين درخت كه كام بشر را تلخ و ناگوار ساخته و تيرهروزى و بدبختى ببار آورده و خود اين ملتهاى مترقى را نيز مانند ديگران بسوى نابودى مىكشاند از يك رشته اخلاق ناپسند مانند حرص و طمع و بى انصافى و بى رحمى و نخوت و غرور و گردن كشى سرچشمه مىگيرد.
ادامه مطلب